مجموعه خاطرات تصویری فهمیده های کلاس
بسم رب الشهدا
خاطرات شهدا فقط در دوران دفاع مقدس خلاصه نمی شود.
شهدا در دوران نوجوانی خود نیز خاطرات تلخ و شیرین زیادی داشتند که خواندن آن ها خالی از لطف نیست
انشاالله در یک مجموعه تصاویری با نام "فهمیده های کلاس" به بیان برخی از این خاطرات می پردازیم.
کیفیت این تصاویر بالا بوده و جهت استفاده در نمایشگاه ها و چاپ نیز مناسب است.
هزینه استفاده از این تصاویر یک صلوات هدیه به روح شهدا
رضایت
شهید محمد رضا رمضانی شهری
استان : خراسان رضوی
تاریخ شهادت: 19 / 11 / 60
محل شهادت : چزابه
نام عملیات : مولی متقیان (نبرد چزابه)
مزار: گلزار بهشت سید حسن گناباد
■■■■■
خودش جوهر آورد و انگشتم را زد روی کاغذ. می دانست که برایم سخت است از پیشم برود.
مدام می گفت : «مامان از ته دلت راضی باش ! خب؟ »
آخر از ته دل راضی ام کرد و رفت.
اخلاص
شهید رضا صفری
استان: همدان
تاریخ شهادت: 4 / 8 / 66
محل شهادت : مهران
مزار: گلزار باغ بهشت
■■■■■
با عجله کیفش را برداشت که برود مدرسه. گفتم : «مادر جان صبحانه نخوردی! »
گفت : «مدرسه ام دیر می شه»
ظهر که برگشت خانه سریع وضو گرفت و آماده شد. گفتم :«ناهار آماده است» گفت : «از نماز عقب می مونم» ناهار نخورده رفت مسجد.
روزه بود. نمی خواست کسی بفهمد.
نمی خواست کسی را بیدار کند !
شهید مسعود دارابی
استان: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 22 / 5 / 66
محل شهادت : ارتفاعات دوپازا
نام عملیات : نصر7
مزار : گلزار حسینی شهرستان هرسین
■■■■■
از جبهه برگشته بود برای مرخصی. دیر وقت بود که رسید خانه.زمستان بود و هوا هم سرد.کلید در حیاط را داشت ولی در ورودی هال از پشت قفل بود. رفته بود توی زیرزمین و همان جا روی خاک ، توی سرما و بدون پتو خوابیده بود.
نمی خواست کسی را بیدار کند.
مگر خون من رنگین تر است؟
شهید محمد رضا شمس الدین
استان : سمنان
تاریخ شهادت : 22/11/64
محل شهادت : ام الرصاص
نام عملیات : والفجر 8
مزار : گلزار امام زاده یحیی
■■■■■
دلم راضی نمیشد برود. گفتم : «اگر بروی شیرم را حلالت نمی کنم.»
گفت : «قبول! یعنی راضی هستی من توی خیابان تصادف کنم و بمیرم ولی در جبهه شهید نشوم؟! اصلا اگر نگذاری بروم شکایتت را پیش حضرت زینب (سلام الله علیها) میکنم. مگر خون من از خون علی اکبر و علی اصغر امام حسین رنگین تر است؟»
می دانستم حریفش نمیشوم. گفتم : «برو ، خدا به همراهت...»
- ۹۲/۰۱/۲۱